skip to main
|
skip to sidebar
پاستيــل كرمــــی
ذهنيتهای يك پاستيلخور حرفهای
۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه
نـمنـم ِ غـــــم
امسال خيلي پاييـز شده است
اين را از برگريـز اشكهاي پنهانت فهميدم
.
۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه
ساده بودم، مثل يک آدم
ميگويند يک روزي، يک کسي،
از گابريل گارسيا مارکز پرسيد:
تو چطور اين همه اراجيف را به خورد مردم ميدهي؟
با اعتماد به نفس جواب ميدهد:
من دروغهايم را با جزئيات ميگويـم
.
اي داد، باز شب شد، دل تنگ شد، يار نيومد
خواب ديدم...
آنقدر دير رسيده بودي
که حتي نميدانستي سنگ قبرم کجاست.
کاش کمي زودتر آمده بودي؛
فقط آنقدر که لبخند خشكيدهام را ببيني
تا بداني تا آخرين لحظه به عهدم وفادار بودم
.
۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه
چندضلعي زندگـي
قبلاًها يك گوشة زندگي را كه ميگرفتي
يك گوشة ديگرش در ميرفت،
اما جديداً تا ميآيي يك گوشة زندگي را بگيري
چهار پنجتا گوشهاش از دستت در ميرود.
اينروزها انگار معني تلاش كردن
حركتِ رو به جلو نيست،
در جا زدن هم نيست،
كند كردنِ شتابِ سقوط است
.
۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه
سرعت عمل
هميشه توي تاريخ
تا عاقلها آمدند فكر كنند،
جاهلها سرشان را زدند!
راست ميگويند كه:
مردم هر چه نادانتر، متعصبتر
.
۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه
اِحيــــاء
دلم به خانهتكاني امسال خدا خوش است
شايد موقع تميزكردن گوشه و كنارهاي خانهاش
صندوقچة كوچك دعاهاي مرا ببـيند
.
نوشـداروي اخروي پس از مرگ دنيوي
ميگويند يك روزي هست
كه خدا چرتكـه دستش ميگيرد
و حساب و كتاب ميكند
و آن روز تو بايد تاوان آنچه با من كردي را بدهي
فقط نميدانم
تاوان دادن آن موقع تو
به چه درد من ميخورد؟
.
۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه
ساده لوح
از وعدههاي توخاليات خانهاي ساخته بود
خودش را در ابريشم روياي بودنت رها كرده بود
و هر شب
نجابت لمس پرحرارتت را در خواب مزه ميكرد
طفلكي
باورش شده بود سقف محكمي دارد
.
آخر خـط
همينجاي زندگي من يك نقطه بگذار
آنقدر پررنگ كه از آن طرفِ زمان هم ديده شود
تا ديگر كسي در كورهراهِ زندگي تمامشدة من قدم نزند
.
۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه
اين شبها
كابوس عاشقانههايي كه برايش ميگويي
دو دستي گلويم را در خواب ميفشارد
.
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)
دربارة من
صبــــا
تاريکیها رجز میخوانند و من همان آدم سادهای هستم که برای حفظ جان بیارزشش، بیخودی شواليه شده و برای يک نفس بیهدف ديگر میجنگد
مشاهده نمایه کامل من
پاستيـل بازی
صندوقچة بلاگها
◄
2010
(7)
آوریل
(1)
فوریهٔ
(1)
ژانویهٔ
(5)
▼
2009
(50)
دسامبر
(5)
نوامبر
(7)
اکتبر
(5)
سپتامبر
(10)
اوت
(12)
ژوئیهٔ
(11)
دلچسبونكها
همه حرفها گفتنی نیست
بانوی غــم
یک دقیقه سکوت
آدامس با طعم کروکودیل
پشـت دريــاها
مینی مالیده
برگ نویس روزهای پاییزیم
تیک تاک
روزانههای پنگول
یک سبد حرف نگفته
پنگول نامه
بر ورق رفته ها
وب نوشته های وحیده
دگزامتازون
پاشویه
تخته شاسی
توهمات رهگذر
نشانه خوان
پاستيل خــورها
چند نفر بوی پاستيل شنيدن؟
آمار
به نااميـــدي از ايـن در مــرو، بـزن فالــي؛ بــود کـه قرعـــة دولت به نام ما افتـــد