وجودش دارد قطره قطره آب میشود
مثل شمعی ته كشيده، توي يك اتاق تاريك
بد میسوزد
پر از دود و جيزجيز التهاب
ديگر چيزی نمانده
تا همان سايۀ كمرنگ و لرزانش هم
براي هميشه از ديوار ذهنت پاك شود
.
مثل شمعی ته كشيده، توي يك اتاق تاريك
بد میسوزد
پر از دود و جيزجيز التهاب
ديگر چيزی نمانده
تا همان سايۀ كمرنگ و لرزانش هم
براي هميشه از ديوار ذهنت پاك شود
.