دانه دانه ميكــَـنـَم
دردهاي وجودت را
با موچين ِ بوسههايم
تا زماني كه آغوشم گرمايي دارد
من تو را به درد نميسپارم
.
دردهاي وجودت را
با موچين ِ بوسههايم
تا زماني كه آغوشم گرمايي دارد
من تو را به درد نميسپارم
.
ذهنيتهای يك پاستيلخور حرفهای
شور وجود تو... حس تنفس از هوايي که در گوشهاي از آن تو نفس ميکشي